راحله حمیدزی
چکیده
سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان ...
بیشتر
سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم، تعداد واژگان عربی را کمتر و واژگان اصیل فارسی دری و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر میبینیم و شاعران و نویسندگان این عهد، قواعد زبان فارسی را بیشتر رعایت میکردند. سامانیان به نثر و نظم فارسی شایق بودند و به ایجاد منظومههایی مثل شاهنامه یا ترجمۀ کتابها، فرمانهایی مستقیم صادر میکردند یا همچون ابوالفضل بلعمی، مشوّق شاعران در نظم داستانها و کتابها میشدند یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود به تألیف کتاب به زبان فارسی همت میگماشتند. بسیاری از دانشمندان کوشیدند که آثار خود را به زبان فارسی نوشته و یا برای واژههای عربی معادلهایی فارسی به کار برند. از آن جمله ابوریحان البیرونی و ابن سینای بلخیاند که به آوردن واژههای فارسی دری در آثار خود روی آوردند.